بعد از بیدار شدن از خواب عصر، اول از همه من و پسرم با هم آب هویچ میگیریم و گل پسرم نوش جان میکنه

بعد هم خیلی خوشحال میشه از اینکه به قول خودش عمو سبیلو شده....

بعد هم دمپایی های کوچولوشو که بابایی براش خریده رو میپوشه(اونم از نوع بر عکس)و میره توی بالکن و آمار ماشین های توی کوچه رو میگیره...

بعدم یه عصرونه حسابی

و توی این چند روزه بازی اصلیش اینه که یکی از سی دی هاشو برمیداره و میگه مثلنی(همون مثلا خودمون) این فرمونه و شروع میگه دور خونه دویدن... و خدا نکنه اگه من به اشتباه بگم سی دی. کلی داد و قال راه میندازه که این سی دی نیست فرمونه